جدول جو
جدول جو

معنی تضاد داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

تضاد داشتن
تضاد داشتن باهمضد یکدیگر بودن مخالف هم بودن
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تضاد داشتن
لديها تناقضٌ
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
تضاد داشتن
Contrast, Conflict
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تضاد داشتن
entrer en conflit, contraster
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تضاد داشتن
ขัดแย้ง , เปรียบเทียบ
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به تایلندی
تضاد داشتن
конфликтовать , контрастировать
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به روسی
تضاد داشتن
in Konflikt stehen, kontrastieren
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تضاد داشتن
конфліктувати , контрастувати
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تضاد داشتن
konfrontować, kontrastować
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تضاد داشتن
冲突 , 对比
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به چینی
تضاد داشتن
conflitar, contrastar
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تضاد داشتن
confliggere, contrastare
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تضاد داشتن
conflicteren, contrasteren
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به هلندی
تضاد داشتن
confligir, contrastar
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تضاد داشتن
bertentangan, membandingkan
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تضاد داشتن
تصادم کرنا , تضاد ہونا
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به اردو
تضاد داشتن
দ্বন্দ্ব করা , তুলনা করা
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تضاد داشتن
kugombana, kulinganisha
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تضاد داشتن
çatışmak, karşılaştırmak
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تضاد داشتن
衝突する , 対比する
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تضاد داشتن
להסתכסך , להשוות
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به عبری
تضاد داشتن
संघर्ष करना , विरोधाभास होना
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به هندی
تضاد داشتن
충돌하다 , 대조하다
تصویری از تضاد داشتن
تصویر تضاد داشتن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سواد داشتن
تصویر سواد داشتن
باسواد بودن، توانایی خواندن و نوشتن داشتن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ کَ دَ)
ملکۀ خواندن و نوشتن داشتن و با علم بودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ / نِ جُ تَ)
نیرو داشتن. تاب داشتن. قدرت داشتن:
من و رخش و کوپال و برگستوان
همانا ندارند با من توان.
فردوسی.
کسی کو به خود بر توان داشتی
ز طبع آرزوها نهان داشتی.
نظامی.
رجوع به توان شود
لغت نامه دهخدا
(اِدْ دِ کَ دَ)
کوشش و جهد داشتن. میل شدید داشتن. در جستجو و طلب بودن:
دل ز کافر نعمتی دارد تلاش وصل یار
ورنه چندین بوسه در پیغام او پیچیده است.
صائب (از آنندراج).
به این طالع سست دارم تلاشی
که دل را به آن طره محکم ببندم.
ظهوری (ایضاً).
تلاش معنی باریک دارد هرکه استاد است
که این جا صید لاغر بیشتر مطلوب صیاد است.
محمد سعید اشرف یکتا (ایضاً)
لغت نامه دهخدا
باطل داشتن. ضایع و فاسد کردن:
همی دارد او دین یزدان تباه
مبادا بران نامور بارگاه.
فردوسی.
و ما را دوزخی میخواندو کار ما را تباه میدارد. (قصص الانبیاء جویری)
لغت نامه دهخدا
معمور کردن دایر کردن بر پا داشتن مقابل ویران کردن خراب کردن، زراعت کردن کاشتن، پر کردن ممتلی کردن، بسامان کردن منظم ساختن، مرفه کردن در رفاه داشتن، یا آباد کردن لشکر (سپاه) ساز و برگ و مواجب دادن بلشکریان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سواد داشتن
تصویر سواد داشتن
فرهیختگی گلاه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباه داشتن
تصویر تباه داشتن
باطل داشتن، ضایع فاسد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعال داشتن
تصویر تعال داشتن
با همدیگر برابر بودنبایکدیگر همتابودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردد داشتن
تصویر تردد داشتن
آمد و شد داشتن رفت و آمد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
طاقت داشتن تحمل داشتن، در رنج بودن درد داشتن، یا تاب داشتن چشم کسی. کمی حول (کجی) در چشم او بودن
فرهنگ لغت هوشیار
متعادل بودن، برابر بودن، یکسان بودن، هم سنگ بودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد